
دوباره بوی انتخابات می آید و طبعا اصولگرایان که در انتخابات ریاست جمهوری 92 و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی طعم شکستی سنگین را چشیده اند، بار دیگر در حال یارگیری و تجمیع قوای خود هستند تا در سال 96 بتوانند شکست های گذشته را به هر شکل ممکن جبران کنند، بر این اساس زمزمه های جلسات و مشورت ها برای رسیدن به یک نقطه واحد در اردوگاه اصولگرایی به گوش می رسد. کمتر از شش ماه تا شروع رسمی رقابتهای ریاستجمهوری 96 باقی مانده و پیشبینیها درباره اینکه چه کسانی از اصلاحطلبان و اصولگرایان در این عرصه در مقام کاندیدا حضور خواهند داشت، آغاز شده است. هرچند تمامی گزینههای مطرح صرفا در حد گمانهزنی بوده، لیکن پرداختن به آنها میتواند تنور انتخابات را زودتر از موعد مقرر، داغ کند.
بعد از اعلام رسمی شورای نگهبان مبنی بر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت 96 آرام آرام تنور انتخابات در کشور گرم میشود و کسانی که از مدتی پیش حرکتهای پشت پرده و لاک پشتی آنها برای شرکت در انتخابات آغاز شده بود اکنون چهره جدیتری برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری به خود گرفتهاند. چهرههایی که بعضا از پشتیبانی احزاب و گروههای رسمی معروف و شناسنامهدار کشور برخوردار هستند و برخی چهره ها هم با اتکای کامل به تواناییهای شخصی خود وارد مهمترین واقعه سیاسی کشور شدهاند. از اردوگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل خبر می رسد که جریان اصلاحطلب بر حمایت قطعی خود از روحانی برای انتخابات آتی تاکید میکند و تمایل دارد که برنامه های حمایتی خود را در جهت حمایت از وی ساماندهی نماید. از سویی دیگر اصولگرایان بارها و بارها با بیان تعابیری چون «شکننده بودن آرای روحانی» یا «رئیس جمهور تک دورهای» مدعی شدهاند که میتوانند در سال 96 صندلی ریاست جمهوری را دوباره از آن خود کنند. اما سؤال اینجاست… رقیب روحانی چه کسی خواهد بود؟ شاید هم میتوان اینگونه پرسید که رقبای او چه کسانی هستند؟ به اینترتیب است که فعالیت جریان سیاسی اصولگرا بیش از رقیب اصلاح طلب در انظار سیاسی قرار میگیرد.
معمولا بعد از هر انتخاباتی جریان پیروز برای تداوم و جریان شکست خورده برای جلوگیری از تکرار شکستهای خود در انتخابات بعدی برنامهریزی میکنند. بعد از انتخابات خرداد 92 جریان اصلاحطلب ضمن آن که برای حمایت از روحانی جهت پیروزی در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری تلاش میکرد، سعی داشت تا کرسیهای چشمگیری از مجلس را هم از آن خود کند. در نهایت این جناح توانست بخش زیادی از کرسیهای پارلمان را به دست آورد. اما راهیابی 30نفره فهرست اصلاحطلبان در تهران به مجلس باعث شد پیروزی شیرینی به نام اصلاحطلبان ثبت شود. در این کارزار چهره شکست خورده به اصولگرایانی تعلق داشت که توانسته بودند برای نخستین بار در طول تاریخ فعالیت تشکیلاتی به یک مدل ائتلافی دست پیدا کنند. هرچند اصلاحطلبان بر اساس نتایج انتخابات مجلس دهم، قویتر و تشکیلاتی از اصولگرایان عمل کردند اما تحرکات انتخاباتی اصولگرایان برای ائتلاف فراگیر بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
اصولگرایان برای پیروزی در برابر روحانی قاعدتا باید به دنبال افرادی بروند که توانایی جذب افکار عمومی و لایه های پایین دست جامعه به خود را داشته باشد. از اینرو نام افرادی از جمله احمدینژاد مطرح میشد. چنانکه خیز احمدینژاد برای سفرهای استانی این تصور را در بین مسؤولان و چهرههای سیاسی به وجود آورده بود که او مصمم به حضور در رقابت انتخاباتی است. البته کلیت جریان اصولگرا نه تنها از احمدینژاد حمایت نکرد،بلکه به نفی او نیز پرداخت و در مقابلش ایستاد.اما دستور اکید رهبری در خصوص منع احمدی نژاد برای حضور در عرصه انتخابات آب پاکی را بر روی دستان اصولگرایان ریخت و خیال همه آنها را راحت کرد تا بدون دغدغه به دنبال گزینه یا گزینه های مناسبی برای رقابت با حسن روحانی بپردازند.
حالا فقط چند گزینه را میتوان یافت که بتوانند مقبول جناح راست و گروههای وابسته به آنها باشد. پرویز فتاح سعید جلیلی ، محمدباقر قالیباف و عزت ا.. ضرغامی یا غلامعلی حداد عادل. از آنجا که فتاح خود نامزدیاش را تکذیب کرده باید به سراغ گزینه های دیگر رفت. سعید جلیلی که عنوان مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران را در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد یدک می کشد تجربه یکبار شکست تلخ در انتخابات سال 92 را دارد و از همین الان کمربند خود را برای حضور قدرتمند در انتخابات آخر اردیبهشت محکم نموده و درصدد است تا حمایت کلی اصولگرایان را به دست آورد. قالیباف هرچند دوبار در انتخابات شکست خورده، اما در ماههای گذشته به رویارویی با حسن روحانی پرداخته است. پایتختنشینان از ابتدای شروع مذاکرات هستهای بیلبوردهای شهرداری را به خوبی به یاد دارند، بیلبوردهایی که جهتگیری آنها درباره مذاکرات هستهای برخلاف نظر دولت تدبیر و امید بوده است. البته متهم کردن او و سازمان زیرمجموعهاش به واگذاری غیرقانونی املاک راه را برای او سخت کرد. به ویژه آنکه رفتار قالیباف در برابر این اتهامات رفتاری خارج از عرف بود. بر خلاف ماجرای انتشار فیشهای حقوقی بعضی از مدیران دولتی که دولتمردان به عذرخواهی و توضیح درباره آن پرداختند، قالیباف از رسانه منتشرکننده این اتهام شکایت کرد. از اینرو هنوز مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار او خواهد بود. در این بین اما عزتا… ضرغامی هرچند سکوت را بر عکس العمل سیاسیترجیح میدهد، اما در فضای مجازی حضور دارد. دلواپسان کمترین انتقاد را به او و رسانه ملی تحت امر او داشتند. همچنین مدیریت محمدسرافراز که برخی رسانهها آن را «سرافرازی ضرغامی» تعبیر کردند، میتواند زمینهای برای ضرغامی ایجاد کند تا بخشی از اصولگرایان به او متمایل شوند. ضرغامی برخلاف بسیاری از خانهنشین های لیست هفتم اسفند اصولگرایان، گزینهای سوخته به شمار نمیآید. از اینرو میتواند نظر افرادی را که معتقدند نامزد اصولگرایان باید جدید باشد، به خود جلب کند.
اما غلامعلی حدادعادل، سرلیست اصولگرایان تهران در انتخابات مجلس گذشته که از ورود به مجلس دهم بازماند اما تا حدی توانسته بود نقش برزمینمانده زعیم جریان اصولگرایی را احیا کند، شاید دوباره نامزد ریاستجمهوری شود. او در انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ هم نامزد شده بود و در کنار قالیباف و ولایتی سه عضو ائتلافی بود که قرار بود از میانشان یک نفر بماند و دو نفر دیگر کنار بروند. حداد که سابقه چهار دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس و البته ریاست مجلس هفتم را در کارنامه دارد، با شعار «تقوا و تدبیر» در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اعلام کاندیداتوری کرد اما در نهایت به دلیل احترام به ساز و کار ائتلاف سه گانه ای که به همراه قالیباف و ولایتی تشکیل داده بودند، پس از شرکت در مناظره ها و برنامه های انتخاباتی تلویزیونی در تاریخ 20 خرداد ماه 92 در حالی که تنها چهار روز به برگزاری انتخابات زمان باقی بود، به نفع اصولگرایان کناره گیری کرد. بسیاری تصورشان این بود که او از اول هم برای نماندن آمده بود. او این روزهای پسا مجلس را در فرهنگستان زبان و مؤسسه سعدی میگذراند.حداد عادل اکنون یکی از شخصیت های با نفوذ اصولگرایان در تصمیم گیری های جناح راست است. او در انتخابات اخیر نقشی تعیین کننده در تهیه فهرست و البته وحدت جناح راست برای ارائه آن داشت. وی متولد 1324 است و اولین رییس غیرروحانی مجلس شورای اسلامی پس از پیروزی انقلاب لقب گرفت و پس از وی علی لاریجانی این راه را تا امروز ادامه داده است.
حداد در انتخابات مجلس دهم در تهران سرلیست فهرست انتخاباتی اصولگرایان بود که در نهایت با قرار گرفتن در جایگاه سی و یکم از راهیابی دوباره به بهارستان باز ماند. او در حال حاضر علاوه بر مشاورت عالی مقام معظم رهبری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و عضو شورای سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی است.
غلامعلی حداد عادل که اخیرا شایعه نامزدی اش در انتخابات میاندوره ای مجلس مطرح شده بود آن را تکذیب کرده و در مورد انتخابات پیش رو گفته است: «این انتخابات آزمون مهم و ایستگاه سیاسی حساسی است، او احتمال میدهد که انتخابات ریاستجمهوری آینده یک انتخابات بسیار جدّی باشد و شاید در میان انتخاباتی که از اول تا حالا برگزار شد انتخابات سال ۹۶ از همه جدّیتر باشد. اعتقاد حداد عادل بر این است که اصولگرایان تلاش می کنند در انتخابات آتی به وظیفه خود عمل نمایند، حداد عادل در صورت نامزدی در انتخابات مورد حمایت بخش های قابل توجهی از جناح اصولگرا قرار خواهد گرفت. او روابط خوبی با جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز تهران دارد و در طیف چپ جناح اصولگرایان هم با اقبال خوبی مواجه است. باید دید که آیا او حاضر است نامزد انتخابات پیش رو باشد.
سقف رای اصولگرایان که در رای غلامعلی حدادعادل به عنوان نفر اول انتخابات مجلس نهم متبلور است 1.096.744 رای بود، این در حالی است که در انتخابات مجلس نهم نتایج از 3811 شعبه در شهر تهران از مجموع 2.205.152 آرای ماخوذه تعداد 1.999.474 رای آن صحیح بود.حال آنکه آرای اخذ شده در انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری، بالغ بر سه میلیون و هشتصد هزار رای است.
مقایسه آماری آرای حدادعادل در سه دوره اخیر مجلس نشان می دهدکه در مجلس هشتم حداد عادل با 844000 رأی، نفر اول، در مجلس نهم حداد عادل با 1090000 رأی نفر اول و در مجلس دهم حداد عادل با 1050000 رأی نفر 31م شده و از این رو سبد رای وی و اقبال مردم به وی و برنامه هایش و جریان همفکرش با افت شدیدی مواجه گشته است.
هرچند حداد عادل از انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ به نفع جریان اصولگرایی و در راس آن قالیباف کنارهگیری کرد اما با توجه به میزان رای او به عنوان سرلیست انتخاباتی اصولگرایان تهران در انتخابات مجلس دهم تفاوتی معنادار با میزان رای حسن روحانی در انتخابات مجلس خبرگان و رای محمد رضا عارف، میشود فهمید که حداد عادل هم شانسی برای رقابت با حسن روحانی در انتخابات مجلس دهم ندارد.
ممکن است حدادعادل برخی از مواقع نیم نگاهی به اجماع اصولگرایان بر روی خود داشته باشد اما به نظر میرسد این سیاستمدار کهنهکار این روزها بیشتر ترجیح میدهد وقت خود را در فرهنگستان زبان و ادب فارسى صرف کند تا درگیر پرتنش سیاسی شود.
البته باید این واقعیت را پذیرفت که هر چهره خبرسازی در عالم سیاست، الزاما برای کاندیداتوری در انتخابات مناسب نیست. شاید به همین دلیل است که بسیاری از سیاستمداران حرفهای وجود دارند که اساسا گزینه مطلوب برای انتخابات بهشمار نمیروند.غلامعلی حدادعادل نیز در زمره همین چهرههاست. گرچه باید حدادعادل را بیشتر یک چهره پارلمانی دانست تا نامزدی در قواره ریاست جمهوری، اما او نیز در سال 92 تلاش کرد به کرسی ریاست جمهوری نزدیک شود لذا نیم نگاهی به صندلی مدیریت اجرایی کشور در پاستور داشت، هرچند در نهایت از ادامه رقابتها انصراف داد. با این همه، تقریبا همه آنها که درباره انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم صحبت میکنند، بر این نکته اجماعنظر دارند که نباید سراغ مهرههای سوخته رفت؛ اما سؤال اینجاست که مهره سوخته کیست؟مهرههای سوخته در عرصه انتخابات را میتوان به دستههای مختلف تقسیم کرد. عدهای به سبب مواضع و عملکردشان شانسی برای تایید صلاحیت و حضور در عرصه انتخابات ندارند. برخی پیش از این شانس خود برای پیروزی را آزمودهاند و دریافتهاند که سبد رأی درخور توجهی ندارند. برخی بهدلیل اشتباه محاسباتی در زمان کاندیداتوری، عملا بخت خود برای انتخاب دوباره را از دست دادهاند و برخی دیگر هم با وجود امکان رأیآوری و یا حتی احتمال تایید صلاحیت، کارنامهای از خود به جای گذاشتهاند که احزاب سیاسی و مهمتر از آن مردم را از خود دور میکنند.
حداد عادل شاید با توجه به کارنامه و نقطه نظراتش مواضع و عملکردش در حمایت بی چون و چرا از دولت های نهم و دهم و نتایج بدست آمده از انتخابات مجلس دهم جزو چهره های سوخته انتخابات آتی باشد. وی در آخرین نطق خود در کسوت نماینده تهران عنوان کرد: «نمونههای پنهان و آشکار از دخالتهای مقامات کشور و دولت در انتخابات مرحله اول وجود داشته است که شاید همان دخالتها مقدمهای شده برای دخالت آشکارتری در مرحله دوم انتخابات». وی که بغضش از شکست اصولگرایان در انتخابات مجلس بالاخره در قالب آخرین نطقش در مجلس نهم ترکید، در دو ماهی که از طرح ادعایش درباره دخالت دولت در انتخابات گذشته هیچ سندی ارائه نداده و گفت: «در جلسه شورای ائتلاف اصولگرایان تصریح شد که مجلسی که نمایندگان آن با دخالت و حمایت دولت انتخاب شوند، نمیتواند یک مجلس مستقل باشد و از حقوق مردم دفاع کند.» این نوع اظهارنظرهای حداد عادل و بغض او از شکست 7 اسفند میتواند خود به خود خبر از فصل جدیدی از فعالیت حدادعادل در عرصه سیاسی داشته باشد که در آن جبران شکسستهای گذشته در اولویت قرار دارد و در این میان چه بسا میدان رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری دوازدهم میتواند بهترین فرصت برای جبران گذشته از نظر حداد عادل باشد .
حداد میداند که عرصه انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس تفاوتهای عمدهای دارد.اگر در انتخابات مجلس و در حوزه تهران، شاخصترین چهره جناح راست حداد عادل برشمرده میشد اما در انتخابات ریاست جمهوری چهرههای دیگری نیز حضور دارند که میتوان آنان را به مراتب معروفتر و خبرسازتر از حداد دانست.اگر در انتخابات مجلس حضور در لیستهای شاخص ملاک باشد به نحوی که نفر اول بودن در لیست جبهه متحد و جزء نفرات اصلی بودن در لیست جبهه پایداری، می تواند رتبه اول را برای حداد در تهران به ارمغان آورد؛لیکن در انتخابات ریاست جمهوری شخصیت و وزن سیاسی کاندیدا و به نوعی کاریزمای وی می باشد که در کنار حمایت گروههای سیاسی و جلب رای توده مردم از اهمیت فراوانی برخوردار است.
حضور غلامعلی حدادعادل که از حامیان دولت محمود احمدی نژاد به حساب می آید در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 در قامت کاندیدا با توجه به خدشه ای که به اعتبار حدادعادل در ماجرای معروف قول شرف سعید مرتضوی و شکست در مقابل علی لاریجانی برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد شد و پس از همه اینها شکست در انتخابات هفتم اسفند 94 شاید در هاله ای از ابهام باشد.باید منتظر ماند و دید که این صفحه از کتاب انتخابات ریاست جمهوری 96 چگونه ورق خواهد خورد.